تورج رحمانی؛ رسول عربخانی
دوره 2، شماره 4 ، اسفند 1400، ، صفحه 165-186
چکیده
امروزه "رهایی" در عرصه های اجتماعی، سیاسی و معرفت شناختی تبدیل به یک گفتمان شده است. مفهوم رهایی از دوره ی مدرن به بعد و خصوصاً در دوره ی معاصر مورد توجّه جدی قرار گرفته و از اهمیّت بیشتری نسبت به دورۀ پیشامدرن ...
بیشتر
امروزه "رهایی" در عرصه های اجتماعی، سیاسی و معرفت شناختی تبدیل به یک گفتمان شده است. مفهوم رهایی از دوره ی مدرن به بعد و خصوصاً در دوره ی معاصر مورد توجّه جدی قرار گرفته و از اهمیّت بیشتری نسبت به دورۀ پیشامدرن برخوردار بوده است. مسئله ی اصلی در مبحث رهایی، قدرت، سلطه و آثار منفی ناشی از این عوامل است که در قالب ویژگی هایی چون "شیء گشتگی"، "عدم استقلال"، "بی هویّتی" و "بی معنایی" متجلّی می شود. از این جهت مطالعه ی رهایی در میراثِ فکریِ ایرانِ معاصر نیز ضروری به نظر می رسد. در این میان اندیشه ی رهایی دکتر علی شریعتی به عنوان یکی از متفکرین معاصر اهمیت ویژه ای دارد. چرا که او بخش عمده ای از اندیشه ی خود را به سمت رهایی جهت گیری کرده است. مقایسه ی "اندیشه ی رهایی دکتر شریعتی" و "روایت مدرن رهایی" نتایج قابل توجهُّی خواهد داشت. بررسی اندیشه ی رهاییِ شریعتی و نسبت سنجیِ آن با روایت های مدرنِ رهایی و تبیین چگونگی تأثیرپذیری او از این مباحث، هدف این پژوهش تلقی می شود. مقاله ی حاضر در دو بخش ارائه می گردد. بخش نخست، بازخوانی سیر تحوُّل مفهوم رهایی در دوره ی مدرن خواهد بود و سپس میراث فکری به جا مانده از دکتر شریعتی مورد خوانش قرار می گیرد. این امر به منظور فهم و تجسم اندیشه ی رهاییِ او صورت می پذیرد